اگر تمام شب رادر حسرت خورشید گریه کنی...
فقط خودت را از لذت دیدار ستاره ها محروم کرده ای
خدای من خداییست که اگر سرش فریاد کشیدم
به جای اینکه با مشت به دهانم بزند
با انگشتان مهربانش نوازشم می کند و می گوید
میدانم جز من کسی نداری . . .
فانوسهای ده میدانند بیهوده روشن اند…
و سگان باخبرند که بیهوذه بیدارند…
وقتی در روشنی روز دزد ها به مهمانی کدخدا میروند…